دو نفر رفته بودن شكار، اولی از دور یك شیر میبینه، نشونه میگیره میزنه... تیرش خطا میره و میخوره به دم شیره. شیره هم شاكی میشه، میدوه طرفشون كه سرویسش كنه. اولی جنگی میره بالای درخت، میبینه رفیقش همینجور اون پایین واستاده، بهش میگه: بابا بیا بالا، الان میاد دهنتو سرویس میكنه. یارو یك نگاهی بهش میكنه، میگه: برو گمشو ! مگه من زدم؟!
ارسال نظر برای این مطلب
اطلاعات کاربری
آرشیو
پیوندهای روزانه
آمار سایت